دعا، تنظیمِ حالِ درونی توست
دعا یکجورتنظیم_هیجانیست، نه وسیلهای برای رسیدن به چیزی. یکجور
دلگرمی و پشتوانه ست، در کناراقداماتی است که خودت برای رسیدن به
هدفت باید انجام دهی.
یکجورامید است. مگر خودِ امید چیزِ کمی است؟
مگر بدون امید اصلا زندگی امکان دارد؟
بتپرست هم که باشی نیاز به امید داری؛ مینشینی روبرویِ بتت دعا
میکنی.
حتی آن گوسفندی هم که رو به قربانگاه میرود امید دارد قاتلش بیخیالِ
کبابِ راسته برای ختنه سوران بچهاش شود.
دعا، یکجور حال است. یکجور بندگی است.
برای همین است که عارفان میگویند حتی اگر نیازی ندارید و حتی اگر
آنقدر رشد کردهاید و توکلتان بالا رفته است که بگویید "هرچه خدا بخواهد
من هم همان را میخواهم"، باز هم از دعای زبانی غافل نشوید.
حال که دعا برای تنظیم حالِ تو است؛ دعایی کن که لااقل حالِ خودت
خوش شود. اگر مستجاب نمیشود، لااقل حال تو خوش و درونت گلستان
شود. برای همین است که عارفان حتی برای دشمنانشان هم دعایِ خوب و
خیر میکنند.
دعایی که محتوایش پر از نفرت و کینه و بدخواهی باشد؛ مستجاب که
نمیشود هیچ؛ حالِ خودت و درونت را نیز پر از تنفر و کینه و سیاهی
میکند. دعایِ خیر باید کرد؛ حتی برای بدخواهان.
اصلا به گمانم شاید یکی از مقدمات استجابت دعا، حالِ دعاکننده باشد.
دقیقا همانطورکه شرط استجابت دعا دل بریدن و ناامیدی از غیرِ خداوند
است؛ شرط دیگرش نیز حالِ خوب است.
دعایی که حالِ خودت را خوب میکند به استجابت نزدیکتر است تا دعایی
که پر از تنفر و کینه و خشم و عصبانیت باشد.
شاید بیهوده نبود که پیامبر هیچگاه حتی از مرگ سرسختترین دشمنانش
هم شادی نکرد.
خدای مهربانم
لطفا برای اطرافیانمم
بهترینها را مقدر کن
#دکتر_محسن_زندی